Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single |
بیا و همین یک بار ...
با تمام زنانه گیت مردانگی کن ...!
بگو میمانم و پای حرفت ...
حرف که نه!
"خودت" برای همیشه بمان …
به سلامتی کسانی که جسارت عاشقانه از دست دادن رو دارن نه حقارت به هر قیمت نگه داشتنو…….
خداوندا ، جای سوره ای به نام "عشق" در قرآن تو خالیست ، که اینگونه آغاز شود : و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت .
گاهي نبودن هايي هست
كه هيچ بودني جبرانشان نميکند
هی غریبه!
روی کسی دست گذاشتی
که همه دنیامه
بی وجدان
اینقدر راحت به او نگو
عــــزیــــزم...!!!
دلـَــــــــــــم،
پُــر از زَخـــــــــــــم هایی ست
که قرار است وقتی بـــــُـــــزرگ شدم
فراموشــشان کــنم...
باید مـــــرد باشی تا بفهمی احســــــاس یک زن فروشی نیستـــــــــــ
هدیــــــه استــــــ
آ ر ا م ، آ ر ا م ، می بوسمت...
آنقدر که طرح لبهایم ، روی تمام بدنت جا بماند!
بگذار همه بدانند آغـــــــوش تـــــو ، تنها ، قلمرو من است. . . !
زياد فرقي نکرده... خودِخودشه
فقط اوني که داره باهاش قدم ميزنه
" من " نيستم ... !
امــشب بــه میــهمانی تــو می آیــم
نــه چشــمان فریــبنده ات و نــه لبــان تبــدارت را میــخــواهــم
مــرا آغــوشــی بــه وســعت دســتانت کافــی ســت ...
دلــم گــرفــته ...
غــم هــایم را بــغل کــن..
با فکر او به خواب رفت ،
در آغوش دیگری از خواب پرید ...!
به یاد او در آغوش دیگری گریست ،
دستان او را می خواست تا اشک هایش را پاک کند ،
اما دستان دیگری پاک کرد ...!
او هم به خودش ، هم به دیگری ظلم کرد!!!
وقتی که در آغوشت به اوج آسمان ها رسیدم
فهمیدم چگونه یک انسان معمولی، می تواند.....خدا شود....!
هزار بار ديگر هم كه از شانه اي به شانه ي ديگر بغلتي
اين شب صبح نمي شود
وقتي دلت گرفته باشد..
بیا و برای لحظه ای....
جای آن سیگار لعنتیه هرجایی....مرا بکش...
با پکی عمیـــــــــــق دل به نفسم بسپار...
لب بر لبــــــــــــم بذار...
بکــــــــــــــــــــــــــــــــــش مرا تا آخر...!
نترس....
خبری از ته سیگار نیست....!
من ، بــــــــــــــــــــــــی انتهایم...!!!
سیـــــــگـــار بـــدهـــید...میـــخـــوامـــ خـــاطـــره دود کـــنــمـــ...
افـــکـــار مـــن مـــثـــل سیــــــگـــاره...تـــلخـــه
مـــزش کـــن...نـــخـــواســـتی بـــندازشـــ دور!
این روزها همه به من
د لـتنگــی
هدیه می دهند
لطفا آتش بس اعلام کنید!
تمام شد
دلم...!
در باز شد...
حتما باد شوخیش گرفته...
مسخره!
ادای آمدنت را در می آورد!!!
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
غفلت کرده ای مــادر!
پشت یک قلب عاشق
فرزندت آرام آرام می میــرد
و تــو...
فراموش کردن را به من نیاموختی!
خدایا ... خسته ام... دلگیرم
هرچه فکر میکنم هیچ پناهی جز تو ندارم..
نمیدانم..
به گمانم صدایم را نمی شنوی..
اگر می شنیدی تو هم به گریه می افتادی..
و خودت می آمدی ومرا در آغوش می گرفتی
دوباره از خواب میپرم خواب یا کابوس دقیق نمی دونم. دوباره چشامو می بندم و از همه چی گذر می کنم . چشمامو باز می کنم جسمم سنگینه و نمی تونم تکونش بدم کرخت می افتم دلم یک تیغ، کمی طناب مقدار زیادی قرص می خواد.......................
دلم چی شد؟ آرزوهام و امیدهام چی شد؟ اون پسر پرطراوت و شاداب چی شد دلم می خواد فریاد بزنم و از یکی بپرسم چی شد؟ اما....
بی رمق تر از قبل روی تخت می ا...فتم دستمو می برم روی میز کنار تختم و یه مشت قرص های خواب آور و با مقداری آب روانه جسم خستم می کنم
شاید دوباره خوابم ببره
دنیا رو چه دیدی شاید خدا دلش برام بسوزه و منو تو همین خوابهای همیشگیم و تو همین بی خبری هام نجات بده
نـــوش می کنم
سیـــگار...
ودکـــا...
و تلخــی رفتنت را...
جهـنم را شـش دانگ می خـرم......!
سیگار بهانه است...
و من بــــــاز...
عمیق تر پک می زنم...
تا خاکستر کنم...
روزهای بر باد رفته ام را~!
خسته ام مثل در آغوش کسی جا نشدن
حس غمگین هم آغوشی و ارضا نشدن...
زیر چتری که در دستش دارد، روی نیمکت روبروی من نشستهای.
شاید فقط نور سیگار من از آنجا معلوم باشد. ولی تو آنرا هم نمیبینی.
نیمکتم در تاریکی قرار دارد.
با هم به چیزی گوش میدهید. نمیدانم از آهنگ لذت میبری یا از باران یا از شب یا از او!
اگر جای او بودم در آغوشت میگرفتم تا سردت نشود.
... آن ترانه هنوز تمام نشده است.سکوت کرده اید و گوش میکنید.سکوت کرده ایم و نگاه میکنیم، من و سیگارم که حالا خیس شده است و خاموش.
ترانه تمام میشود.صورتش را نگاه میکنی و او به خود میبالد!
باران شدت گرفته است. دستت را میگیرد و میروید. سیگاری روشن میکنم.
اینجا هنوز تاریک است.
من و سیگار به صدای باران گوش میدهیم.
خیس میشویم.
خاموش میشویم.
تاریک میشویم!!!
همش بهم میگن شاید حکمتی داره
شاید قسمتت اینه
خدایااااااااااااااااااااا
چرا معنی این حکمت و قسمت رو نمیفهمم
چرا کسی رو که دوست دارم حکمتش اینه که نداشته باشمش
اگه حکمت اینه که نداشته باشمش
چرا قسمتم شده که دوسش داشته باشم
خدا وصیت منو گوش بده ناممو بخون
شاید دیگه من نباشم مواظب عشقم بمون
می سپارمش بهت میرم تموم تارو پودمو
یه وقت نیاد برنجونیش کسل کنی وجودمو
خدا یه وقت کسی نیاد بدزده قلب سادشو
کسی نیاد تو زندگیش بشینه زیر سایشو
بهش بگه دوسش داره خیلی بده زمونمون
خدا سپردمش بهت مواظب عشقم بمون
خدا شاید این عشقی که من میگمو تو نشناسی
نزدیکترین کسم اونه خیلی دوسش دارم راستی
یادم نره بهت بگم عزیزترین من اونه
خودم مهم نیست اما اون نزاری تنها بمونه
بمیرم واسه هق هقش گریه چقدر بهش میاد
وقتی که حرصش میگیره میگه ازمن بدش میاد
اما وقتی آروم میشه می بینم من بغضم گرفت
همین دیونه بازیاش از اول چشاممو گرفت