Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single |
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای ناصر صدر به نام بی تو ، با 3 کیفیت متفاوت
( ترانه سرا : امید باوفا / تنظیم : محسن جانلو )
بیا و برای لحظه ای....
جای آن سیگار لعنتیه هرجایی....مرا بکش...
با پکی عمیـــــــــــق دل به نفسم بسپار...
لب بر لبــــــــــــم بذار...
بکــــــــــــــــــــــــــــــــــش مرا تا آخر...!
نترس....
خبری از ته سیگار نیست....!
من ، بــــــــــــــــــــــــی انتهایم...!!!
"سین"سیگار را با"ت"تنهایی
باهم "ست"کرده ام میبینی؟
اگرمن بیخیال شوم این کلمات
هستندکه به من می آیند
تنهاتن پوشی که
این روزها دارم
سیـــــــگـــار بـــدهـــید...میـــخـــوامـــ خـــاطـــره دود کـــنــمـــ...
افـــکـــار مـــن مـــثـــل سیــــــگـــاره...تـــلخـــه
مـــزش کـــن...نـــخـــواســـتی بـــندازشـــ دور!
این روزها همه به من
د لـتنگــی
هدیه می دهند
لطفا آتش بس اعلام کنید!
تمام شد
دلم...!
در باز شد...
حتما باد شوخیش گرفته...
مسخره!
ادای آمدنت را در می آورد!!!
اگر می دونستی چقدر تنهام برام اشک می ریختی
و اگر می دانستی که همیشه اشک می ریزم هرگز تنهام نمی زاشتی
. . تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یادم نمیاد... . . . .
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
غفلت کرده ای مــادر!
پشت یک قلب عاشق
فرزندت آرام آرام می میــرد
و تــو...
فراموش کردن را به من نیاموختی!
خدایا ... خسته ام... دلگیرم
هرچه فکر میکنم هیچ پناهی جز تو ندارم..
نمیدانم..
به گمانم صدایم را نمی شنوی..
اگر می شنیدی تو هم به گریه می افتادی..
و خودت می آمدی ومرا در آغوش می گرفتی
دوباره از خواب میپرم خواب یا کابوس دقیق نمی دونم. دوباره چشامو می بندم و از همه چی گذر می کنم . چشمامو باز می کنم جسمم سنگینه و نمی تونم تکونش بدم کرخت می افتم دلم یک تیغ، کمی طناب مقدار زیادی قرص می خواد.......................
دلم چی شد؟ آرزوهام و امیدهام چی شد؟ اون پسر پرطراوت و شاداب چی شد دلم می خواد فریاد بزنم و از یکی بپرسم چی شد؟ اما....
بی رمق تر از قبل روی تخت می ا...فتم دستمو می برم روی میز کنار تختم و یه مشت قرص های خواب آور و با مقداری آب روانه جسم خستم می کنم
شاید دوباره خوابم ببره
دنیا رو چه دیدی شاید خدا دلش برام بسوزه و منو تو همین خوابهای همیشگیم و تو همین بی خبری هام نجات بده
نـــوش می کنم
سیـــگار...
ودکـــا...
و تلخــی رفتنت را...
جهـنم را شـش دانگ می خـرم......!
سیگار بهانه است...
و من بــــــاز...
عمیق تر پک می زنم...
تا خاکستر کنم...
روزهای بر باد رفته ام را~!
خسته ام مثل در آغوش کسی جا نشدن
حس غمگین هم آغوشی و ارضا نشدن...
زیر چتری که در دستش دارد، روی نیمکت روبروی من نشستهای.
شاید فقط نور سیگار من از آنجا معلوم باشد. ولی تو آنرا هم نمیبینی.
نیمکتم در تاریکی قرار دارد.
با هم به چیزی گوش میدهید. نمیدانم از آهنگ لذت میبری یا از باران یا از شب یا از او!
اگر جای او بودم در آغوشت میگرفتم تا سردت نشود.
... آن ترانه هنوز تمام نشده است.سکوت کرده اید و گوش میکنید.سکوت کرده ایم و نگاه میکنیم، من و سیگارم که حالا خیس شده است و خاموش.
ترانه تمام میشود.صورتش را نگاه میکنی و او به خود میبالد!
باران شدت گرفته است. دستت را میگیرد و میروید. سیگاری روشن میکنم.
اینجا هنوز تاریک است.
من و سیگار به صدای باران گوش میدهیم.
خیس میشویم.
خاموش میشویم.
تاریک میشویم!!!
همش بهم میگن شاید حکمتی داره
شاید قسمتت اینه
خدایااااااااااااااااااااا
چرا معنی این حکمت و قسمت رو نمیفهمم
چرا کسی رو که دوست دارم حکمتش اینه که نداشته باشمش
اگه حکمت اینه که نداشته باشمش
چرا قسمتم شده که دوسش داشته باشم
خدا وصیت منو گوش بده ناممو بخون
شاید دیگه من نباشم مواظب عشقم بمون
می سپارمش بهت میرم تموم تارو پودمو
یه وقت نیاد برنجونیش کسل کنی وجودمو
خدا یه وقت کسی نیاد بدزده قلب سادشو
کسی نیاد تو زندگیش بشینه زیر سایشو
بهش بگه دوسش داره خیلی بده زمونمون
خدا سپردمش بهت مواظب عشقم بمون
خدا شاید این عشقی که من میگمو تو نشناسی
نزدیکترین کسم اونه خیلی دوسش دارم راستی
یادم نره بهت بگم عزیزترین من اونه
خودم مهم نیست اما اون نزاری تنها بمونه
بمیرم واسه هق هقش گریه چقدر بهش میاد
وقتی که حرصش میگیره میگه ازمن بدش میاد
اما وقتی آروم میشه می بینم من بغضم گرفت
همین دیونه بازیاش از اول چشاممو گرفت
گاهي تنهاييم آنقدر قيمتي است،در نمي گشايم حتي براي تو که
سال ها
منتظر آمدنت بودم.
عشقم رفت منو تنها گذاشت ....
چرا؟
غم ها نمي دانند که من غمگين ترين غمناک دنيايم,
بيا اي دوست با من باش که من......
تنها ترين تنهاي دنيايم
قرار نبود تنهــــــــا بري
قرار نبود جــدا بشيــــــــم
قرار نبود يه خواب خوش تو اين همه رويــا باشي
قرار نبود تو اين قفس بمونم چشم انتظار،
بري با عشق خودت من بي خبر از اين قرار
قرار نبود اين عشق پاک به دست تـو بشه حروم
تـو باشي سهم آسمون من اسير دست باد
دانلود اهنگ جدید دروغ دوست داشتن از مرتضی پاشایی
هنوز نتوانسته ام درد عمیق
نبــــودن و رفتـــــــنت را باور کنـــــم
عشــــــــــــــــــــــق من
هنوز صـــــدای زیبای مستیت
و هنوز گم شدن در قطره قطره ی
بـــــــــــــعد صدایت فراموشم نشده
و بــــــــــه خدای اسمان ها قســـــــــم
هـــــــنــــــوز کـــــه هــــنـــــوز اســـــــــت
عروجی که با تو بودن برایـــم اورده پایان نیافته
نگاهم پر شده است از تنهایی، صدایم را بغض تنهایی گرفته و
دست هایم قلم را که می گیرد تنها از تنهایی می نویسد من
همانم که تنهاترینم حتی سایه هم ندارم همانی که نگاهش را
هیچ نگاهی بدرقه نکرد و ترنم دلتنگی ام گوش فلک را پراز
تنهایی کرده است.
زندگی،شاید همین باشد
یک فریب ساده ی کوچک
آن هم از دست،عزیزی
که زندگانی را
جز با او و برای او نمی خواهی
من که باورم شد
به گمانم همیـــــــــن باشد ؟؟؟!!!...
خدایا از عشق امروز من چیزی برای فردا به یادگار بگذار
یادی‚نگاهی‚خاطره ای
برای آن هنگام که فراموش خواهیم کرد که ......
روزگاری چقدر "عاشق"بودیم
دلم خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی واســــــت تنــــــــــــــگ شـــــــــــــــــــــده کـــــــــــــــی دیــــــگــــــــه میـــــــــــــخوای بــــــــــــــرگـــــــــــــردی.
بـــــــــابــــــــا تـــــــو کــــــه ادعـــــــــای مـــــعرفتــــــت خیـــــــــلــــی مــــی شــد پـــــــــــس کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو؟؟؟
آهنگ جدید و غمناک گریه با صدای شادمهر عقیلی
گریه کن برای این دل ^ که نمیتونه بمونه
وقت رفتنت از یادم نمیره
تو مثله ابر بهار گریه میکردی
ولی من اشکامو قایم کردم
...
و اونارو برای شبهای بی تو بودن
گذاشتم از اون شب به بعد
... من هر شب به یاد تو گریه کردم
ولی تو نفهمیدی که چه راحت
منو تنها گذاشتی...
وقتی منو ساکت میبینی بدون حرفی هست....
بدون دردی هست
بدون که من اگه به حرف بیام همه چیو خراب می کنم حالا میخواد کوه باشه یا آسمون
یا زندگیت...
تا بفهمی با من چه کردی....
یاد خاطره ها آتیشم میزنه
کی میفهمه من چی میکشم؟منی که همیشه لبخند رو لبامه
بيا خودمان باشيم
تو حرف بزني ، من نگاه كنم
من نگاه كنم ، تو بخواني
و بعد لبخند بزنيم بر اين همه ديوانگي
براي انتقام از
فرداهايي كه براي ما نيست
مرد که باشي
عادت ميکني به نارو خوردن
عادت ميکني به اينکه
حوايت برود با آدم ديگري
و تنها دلخوشي تنهاييت،
تنهايت بگذارد
و بي حوا شوي
و بي هوا شوي!
هم نفست که
براي ديگري نفس بکشد
تو ديگر نفس نداري براي ادامه
و اينجور مُردن مرد
نهايت نامردي است
حسِ خوبي نيست
در رويايِ کسي گم بشي که . .
فکر تو حتــــــــي در خوابش نميگنجد ...
يه وقتايي هست
ميبيني فقط خودتي و خودت ... !
دوســـت داري ،
همـــدرد نداري ...
خانـــواده داري ،
حمــــايت نداري ...
عشــق داري ،
تکـــيه گاه نداري ...
مثل هميشه ؛
هــمه چي داري و هــيچي نداري!!
چـشمانم را روي هم مي گذارم
بلکه يادت را فراموش کنم…
تـو بگو دلــکم
مگر مي شــود يــک عـمري را فراموش کـرد؟
کجايي ببيني لبه پرتگاه زندگي ايستاده ام ، صداي باران آزارم ميدهد ، آري اين منم ! مني که هنگام باران قدم برميداشتم بدون چتر زير باران
راستش را بگو تو بامن چه کردي؟؟
درد دارد وقتی،
من عاشقانه هایم را
مینویسم ...
دیگران
یاد عشقشان می افتند...
اما تو
بی خیالی!!!
سالها میگذرد
از شب تلخ وداع
از همان شب كه تو رفتی
و به چشمان پر از حسرت من
خندیدی
تو نمیدانستی
تو نمی فهمیدی
كه چه رنجی دارد
با دل سوخته ای سر كردن
رفتی و از دل من
روشنایی ها رفت
لیك بعد از ان شب
هر شبم را شمعی
روشنی می بخشید
بر غمم می افزود
جای خالی تو را میدیدم
می كشیدم آهی
از سر حسرت و می خندیدم
به وفای دل تو
و به خوش باوری
این دل بیچاره خود
ناگهان یاد تو می افتادم
باز می لرزیدم
گریه سر می دادم
خواب می دیدم من
كه تو بر میگردی
تا سر انجام شبی سرد و بلند
اشك چشمان سیاهم خشكید
آتش عشق تو
خا كستر شد
یاد تو در دل من
پرپر شد
اندكی بعد گذشت
اینك این من...تنها...
دستهایم سرد است
قدرتم نیست دگر...
تا كه شعری گویم
گر چه تنها هستم
نه به دنبال توام
نه تو را می جویم
حال می فهمم من...
چه عبث بود آن خواب
كاش می دانستم
عشق تو می گذرد
تو چه آسان گفتی
دوستت دارم را
و چه آسان رفتی...
كاش می فهمیدی
وسعت حرفت را
آه...افسوس چه سود
قصه ای بود و نبود...
من امشب سرخوش ديوانه و مست و غزل خوانم
به جام مي پناه آورده ام از غم گريزانم
گر از ميخانه باز آيم مرا غم باز ميجويد
رويد اي دوستان رويد اي دوستان
من گوشه ی ميخانه ميمانم
به مستي پاي در ميدان غم بنهاده ام امشب
مخند اي رهگذر بر من
اگر افتاده و خيزانم امشب
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد ! به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم ………………….